سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس در دلش، دانه خردلی از تعصّب باشد، خداوند او را روز قیامت با اعراب جاهلی برانگیزد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
هر چند ما بدیم تو ما را بدان مگیر
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» باید از جان گذرد

 

خوبرویان جهان رحم ندارد دلشان



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » نرجس منتظر ( سه شنبه 85/8/2 :: ساعت 12:39 صبح )
»» انتظار جمعه

 

چه روز ها که یک به یک غروب شد  نیامدی

چه اشک ها به سینه ام رسوب شد نیامدی

 

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام

دوباره صبح ظهر شب غروب شد نیامدی

 

التماس دعای فرج



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » نرجس منتظر ( سه شنبه 85/7/18 :: ساعت 1:16 صبح )
»» ذات انسان

انسان گناهکار درذاتش گوهر محبت را داراست.یعنی درباطن همه نورولایت نهفته است.هرکسی قلبا اهل بیت ع را دوست دارد.اگر هم از سر غفلت گناهی از او سربزند همان ولایت دستش را خواهد گرفت وهمان اکسیر محبت ؛توبه اش خواهد بود.خداوند بیش از این حرفها که فکر میکنیم وهاب است.

باید دانست که آن کسی که نمیتواند خود را بشناسد ؛ بی شک از معرفت خالق خود عاجز تراست. دوم اینکه شناخت مبداء (نفس)مقدمه ای است تا که مقصد شناخته شود بدان مفهوم که تا ملجاءومامن نهایی دریافت نشود پرواز در افسانه های سردرگرمی و بی هدفی جزخسران و بطلان چیزی بهمراه نخواهد داشت.

هرکسی هر چه دارد از پرقنداقه به اورسیده و محبت ذاتی است.

بنده حقیقی خداوند آن است که صفات خدایی را سرلوحه خود مرام و اعمال خویش قراردهد ؛او رحیم است تو هم باید رحیم باشی او کریم است تو هم باید کریم باشی او محسن است تو هم باید محسن باشی هرچه ظهور صفات خدایی در بشر بیشتر باشد به همان اندازه شبیه خدا میشویم.

پایه همه امور بر  روی محبت دور میزند .سر خلقت وعلت پیدایش عالم وجود در عشق ومحبت خلاصه میشود. پس محبت اصل دین است اما برای پیشرفت وترقی در مقامات ودرجات معنوی باید سه نکته را در نظر داشت نخستین راز موفقیت خدمت به خلق خداودوری از ظلم است.

مرحله دوم کشتی سید الشهدا ع است و مرحله سوم توجه وحضور دائمی است. اما محور و میاندار تمامی آنها همان صفت احسان است که بحق مقدمه و پایه ای اساسی برای صفات دیگر میتواند باشد.

خداوند غنی بالذات است .لذا میبخشد و از خزانه رحمتش چیزی کم نمیشود اما زمانی که من و تو بذل  و بخشش میکنی از کیسه تو کم میشود .روی این حساب تو در این صفت به خداوند میچربی.

دراهمیت احسان بخلق همین بس که خداوند فرموده است اگر من بشر بودم بیشترین کاری که انجام میدادم همانا خدمت به دیگران بوده است .

بزرگترین ریاضت در سیر و سلوک این است که از شکمت بزنی و به دیگران بخورانی . ایثار بزرگترین ریاضت است.

مومن واقعی کسی است که در هر جایگاهی قرار بگیرد از او خیرات و برکات صادر میشود و مردم از وجود او بهره مند میشوند.

هر گاه انسان صفت خدایی پیدا کرد همه خلق را اولاد خویش میداند و فرقی بین آنها با فرزند خویش نمیبیند.

توفیق برای خدمت رسانی از جانب خدا امری جبری است .

یا وهاب یعنی ای خدایی که الکی میبخشی ای خدایی که مفت بازی ای خدایی که در ازای هیچ همه چیز را میبخشی .

وقتی دلت را گم میکنی حیران وسرگشته میشوی و در بدر به دنبالش میگردی عاقبت که خوب خوب بگردی آنرا در خم زلف او پیدا میکنی زیرا او به ما از خود ما نزدیک تراست و زود تر دل را میرباید پس خدایا به ما دلی بده که در ناز تو گم شود.

بشر یقین کافی نداردپس میخواهد با خیالات پیشروی کند و آن هم ممکن نیست یقین را باید در خودت بگنجانی تا به مقام محبت نائل شوی.

تمام غم و غصه های افراد از اینجا شروع میشود که خودشان را برای خدا نمی خواهند خدا را برای خودشان میخواهند.

زلیخا یوسف را برای خودش میخواست نه خودش را برای یوسف لذا ان شد که به او تهمت زدو او را به زندان انداخت اینها ناخالصی در عشق است و حقیقت و صداقت در عشق اصلی ترین شعبه یقین است.

آیا میدانی قیمت تو چقدر است؟؟؟ قیمت هر انسان به همان اندازه ای است که بخداوند توجه دارد قلعه گیری خیلی راحت است قلعه داری سخت است عاشق شدن ساده است عاشق ماندن و عاشق مردن دشوار است.

خداوند التماس بنده اش را دوست دارد اگر هم بخواهد به کسی لطفی کند حالی در وجوداو می نشاند که دائما التماسش کند و از عمق او را طلب کند .دوای ما گدایی است و اگر استعدادش را نداری از خودش طلب کن.

.

دلهای ما شیعیان کربلاست عقل ها امام حسین ع است و نفس ها شمر . خوب بررسی کنید که صبح تا شب در اموراتتان کدامشان را یار ی میکنید .

انسان یک خواهش درونی دارد که اشباع شدنی نیست .انسان موجودی لایتنهای است پس معشوقی لایتنهاهی هم میخواهد چیزی برای او لازم است که اشباعش کند .انسان چیزی میخواهد که دور آن بگردد و خداوند سرمایه خاطر خواهی را به همه داده اما آدمی نمیداند آنرا در کجا صرف کند .بشر سوراخ دعا را گم کرده روی غفلت آن سرمایه خدادادی را خرج دنیا میکند. پس بنابر این همگان میتوانند مرات الله شوند ولی راه را گم کرده اند ودرقهر ظلمت و قهقرا سیر میکنند.

عاشقی در خانه معشوقش را زد؛ معشوق گفت کیست؟ عاشق جواب داد من فقیرم.صاحب خانه گفت پولی به او بدهید تا برود؛وقتی غلامان سکه های پول را به او دادند او قبول نکرد ودوباره برگشت و در خانه را زدوباز همان حکایت تکرار شدبالاخره به او گفتند حرف حسابت چیست؟و چه میخواهی؟ عاشق جواب داد من فقیرم اما فقیر صاحب خانه هستم واو را میخواهم .

با این تفاسیر ما اهل طلب واقعی نیستیم .توحیدهایمان اکتسابی نیست همیشه دم از توحید میزنیم اما یک جو معرفت توحیدی در وجودمان پیاده نشده است.دلیل آن هم این است که توحیدها و دینهایمان وراثتی است و از پدر و مادر یاد گرفته ایم وتا بحال برای لحظه ای هم طالب معرفت و  نورانیت نبوده ایم فایده اینجور مسلمانیها فقط این است که اگر کسی دست مرطوبش را به ما بزند دستش نجس نمیشود و یا هنگام مرگ در قبرستان مسلمانان دفنمان کنند.

بندگی تنها در بجا آوردن نماز و روزه واحکام شرعی نیست .حقیقت بندگی که این چیزها نیست .بندگی یعنی عبد در برابر مولایش هیچگونه اراده ای از خودش نداشته باشد وهر چه صاحبش اراده کند بنده نیز همان را اطاعت کند.

بخدا اگر کسی از خودش نگذرد نمیتواند بنده واقعی باشد.

تنها و تنها سید الشهداست که در بازار این عالم جنس بنجل میخرد تنها اوست که مشتری جنسهای باد کرده ای مانند ماست هرکسی با هر کارنامه خرابی به محض آنکه اراده ورود به کشتی اوا بکند خود حضرت به استقبالش میآید.ایشان با همه کس معامله میکنند به شرط اینکه خلایق اهل معامله باشند و بی تردید سفره امام حسین ع بزرگترین سفره لقا الله است.

اشک برا امام حسین ع اگر خالصانه باشد نتایج عجیبی دارد نتیجه اول ان این است که گریه بر او حب و بغض را زیاد میکند و دین هم که چیزی جز حب و بغض نیست.

مومن دید خدایی دارد و به اشیاء و خلایق به چشم خدایی مینگرد.

ازعالم غیب به کل موجودات خیری جاری است که وصف نشدنی است وهرکس که مجالس اهل بیت ع را احیا کند در این امر خیر شریک خواهد بود.

درمیان مجلس یا خلوتهای عاشقانه ابتدا اوست که سیم اتصال را وصل میکند.یعنی ابتدا سید الشهداست ع که به جانب خاطر خواه خود روکرده وجونم جونم میگوید و در پس ان عاشق اجازه می یابد  که برای حضرت گریه کند وفریاد حسین جونم سر دهد.در اینجا نخست لیلی است که بقربان مجنون میرودو پس از آن نوبت به مجنون خواهد رسید.

خداوند در قیامت تمام اعمالت را به رخت میکشد وقتی که نمایش کردارت را دیدی وحسابی شرمنده شدی ان وقت است که تو را میامرزد.

دست ولایت است که ورشکسته هایی مثل ما را نگه داشته والا اگر ما را به خودمان  واگذارند عاقبت همه ما طلحه و زبیر است.

این دنیا جای ماندن نیست نباید زیاد بزرگش کرد؛زمانی که شما برای زیارت به مشهد میروید آیا خانه میخرید یا به هتل یا مسافرخانه میروید ؟ ما همگی در این دنیا رهگذریم .

شخصی دختر زیبایی را در عالم معنا دیده بود واز سوال کرده بود تو کیستی؟دختر پاسخ داده بود من دنیا هستم .آن شخص گفت:هزار سال است که به هر کس و ناکس شوهر کرده ای ولی باز دختری و باکره علت چیست؟

آن دختر جواب داده بود هزاران سال است که شوهر کرده ام ولی تا بحال به هیچکس کام نداده ام  تا خواسته اند که از من کام بگیرند انها را با دست خودم کشته ام.

همه نارحیتیهای ما به این خاطر است که نسبت به جلوه های دنیایی درخواست داریم و انها را می طلبیم.پس هنگامی که به آمالهایمان نرسیدیم حالت حزن و ناراحتی به ما دست میدهد .تنها چیزی که انسان را راحت میکند ان است که از آرزو و امالش  دست بکشد.

خلق خدا روزنه دعا را گم کرده اند صبح تا شب توی دنیایشان ذوب شده اند و طرفه العینی هم از ان غافل نیستند .با انکه میدانند هیچ چیز عایدشان نمیشود ولی باز چهار چشمی آنرا مراقبت میکنند و بالاخره در یک لحظه مرگ میبینند که ای دل غافل !آش نخورده دهان سوخته.

آدمی اگر یک تومان از دستش برود باندازه دنیایی غصه میخورد ودور خودش می چرخد اما عمری است که خودش وخدایش را گم کرده ولی هر روز میبینیم ازروز قبل خوش تر است.

چهل سال باید دندان روی جگر بگذاری وبا همه کتکهایش بسازی ودم برنیاوری تا آیا خودش را بدهد و آیا ندهد؟! بنده خدا اگر میخواهی پیشرفت کنی باید حتما با ریاضت همراه باشد چون راه باریک است و از سوراخ سوزن رد شدن بسیار مشکل است. دنیا سراسر بت است با بلا میخواهند بت ها را از ما بگیرند .اصل در سلوک ؛ تلخی و سختی است والا با شیرینی و راحتی هر ننه قمری میتواند برسد.

دروادی محبت اولین قدمی که برداشته میشود در بیابان فقروبلاست اگر قلب سلیم در محبت میخواهی باید شینه ای بلا کش داشته باشی زیرا او میخواهد تو را به خودش معتاد کند لذا بلاهای رنگارنگی را بر سرت نازل میکند تا هیچ خیالی جز او نداشته باشیو تنها سراغ خانه او را بگیری.اگر محبت از جنس حقیقت باشد تلخی بلا هم شیرین تر میشود.یک عمر باید به درد چه کنم چه کنم گرفتار باشیم و منتظر یک جلوه محبوب بنشینیم او همیشه خیر است و خیر می خواهد.

حضرت حق خودش را مفت به کسی نمیدهد با آنکه همه را مفت میخرد و به خاطرعمل ناچیزی بارگاه خود را به همگان ارزانی میداردولی خودش را خیلی گران میفروشد.او خیلی ناز نازی است و نرخ وصالش سر به فلک میزند باید که قیمت وصالش را خیلی بالا بپردازیم باید همه چیز را فدا کنیم تا خودش را به ما بدهد. قیمت وصال خدا خود (من) است تا تمام وکمال آن را فدا نکنی از معشوق بهره ای نخواهی برد.روح لاینتاهی انسان را علم اولیه بشری اشباح نمیکند علم عاشقی است که لذت حیات را به آدمی میبخشد.اگر بدنبال علم عاشقی میگردی بدان که اولین کتاب آن سوختن است و خداوند در اوج مصائب است که رخ نشان میدهد .  مرام خداوند این است که همه درها را میبندد تا آخر درب خودش را برویت باز گشاید. و باید این را بدانیم که از دست بلا باید به صاحب بلا پناه ببریم و معنای توکل هم همین است.وقتی کودکی را میزنند به مادرش پناه میبرد و خود را به او نزدیک میکند و این یک وجه است. ولی زمانی که خود مادر فرزند را میزند کودک بیشتر به دامان مادر پناه میبرد و پیش از قبل خود را به او میچسپاند.

خداوند برای آنکه خودش رابه ما بدهد تاوان هریک نفس راحتی را که کشیده ایم از ما باز پس میگیرد.

خداوند میفرماید مرا در صحت یاد کن تا تو را در مریضی یاد کنم .مرا در غنا یاد کن تا تو را در تنگدستی یاد کنم . مرا در روی زمین یاد کن تا تو را در زیر زمین یاد کنم. اینجاست که از خداوند میخواهی دروازه های فقر و بیماری را بروی تو بگشاید .این حدیث میگوید که آدم مریض یک قدم جلوتر از آدم سالم است چون در حال سلامتی وظیفه توست که او را یاد کنی ولی در بیماری اوست که از تو عیادت میکند. در حال فقر او میآید و در خانه تو را میزند.نمک بلا در همین جاست.

بلا  شیرینی خاص خودش را داردودرآن لذت و حلاوت هایی نهفته است که تنها چشیدنی است.کسی که برای اولین بار زیتون میخورد دهانش تلخ میشود و از طعم مخصوص آن زده میشود اما بعدها به خوردن آن عادت میکند و دیگر زیتون را برای تلخی ان دوست دارد و از طعم بد ان لذت هم میبرد بلا نیز همین گونه است.

امیر المومنین ع فرمودند ما لذت را از غذای اغنیا برداشته و در نان خشک فقرا قرار داده ایم.

خداوند میفرمایند که هرکسی به من توکل کند من او را کفایت میکنم الحق نگفته که نانش میدهم یا آبش میدهم ؛ چون کسی را هم که توکل نکند نان و آبش خواهد داد.اما حرف خداوند این است که هرکسی به من توکل کرد من خودم را به او میدهم .

هرگاه دلت برای خدا تنگ شد دروازه دلت را به سوی او باز کن و دائم بگو (من تو را دوست دارم) که این زیباترین ذکر خاطر خواهی است.

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » نرجس منتظر ( سه شنبه 85/7/18 :: ساعت 1:7 صبح )
»» اگر میدانستی

 

 

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد می کرد اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی تا من بر سکوت نگاه تو رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم ای کاش می دانستی اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی گر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم لحظه ای مرا نمی آزردی که این غریبه ی تنها , جز نگاه معصومت پنجره ای و جز عشقت بهانه ای برای زیستن ندارد ای کاش می دانستی اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه چیز را فدایم می کردی همه آن چیز ها که یک عمر بخاطرش رنج کشیده ای و سال ها برایش گریسته ای اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم دوستم می داشتی همچون عشق که عاشقانش را دوست می دارد کاش می دانستی که چقدر دوستت دارم و مرا از این عذاب رها می کردی ای کاش تمام اینها را می دانستی

 

 

 

 

 

ترین تماشاست وقتی شبانه بادها از شش جهت به سوی تو می آیند،و از شکوهمندی یاس انگیزش پرواز ِشامگاهی ِدرناها راپنداری یکسر به سوی ماه است.***زنگار خورده باشد بی حاصل هر چنداز دیربازآن چنگ تیز پاسخ ِ احساس در قعر جان ِ تو، ـ پرواز شامگاهی درناها و باز گشت بادها در گور خاطر توغباری از سنگی می روبد، چیزنهفته ئی ت می آموزد: چیزی که ای بسا می دانسته ئی، چیزی که  بی گمان به زمانهای دور دست می دانسته ئی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » نرجس منتظر ( دوشنبه 85/7/17 :: ساعت 4:44 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

باید از جان گذرد
انتظار جمعه
ذات انسان
اگر میدانستی

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 3811
» درباره من

هر چند ما بدیم تو ما را بدان مگیر

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب